با دخی عمو و دخی عمه و پسر عموهام نشسته بودیم فیلم ملک سلیمانو با کامپیوتر میدیدیم.......این صحنه هست از ما بهترون(شیاطین و جن ها) حمله می کنن.......وسط این صحنه نگام به دخی عمو افتاد......دستش تا مچ تو دهنش بود زل زده بود به مانیتور........یه ذره نیگاش کردم دیدم نه تو بهر فیلمه.....بچه هارو آروم متوجه اش کردم......یهو تو یه صحنه حساس همه با هم گفتیم:پخخخخخخخخخخخ
بیچاره دخی عمو چسبید به سقف اتاق......
با وحشت ما رو نگاه می کرد.....
من:دست اضافه می خوای ما داریما..........
من و بروبچ.......:)))))))))))
دخی عمو.........:ا
ملک سلیمان........:))))))))))))
کامپیوتر......:)))))))
نظر دخی عمو:فک و فامیله داریم؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ادامه مطلب...